جنگ های صلیبی

جنگ های صلیبی


جنگهای صلیبی ، اوج کمال حوادث قرون وسطی بود که در تاریخ اروپا و خاورمیانه روی داد . دو دیانت بزرگ جهان ، اسلام و مسیحیت ، پس از قرن‌ها مناظره ، سرانجام مرافعه را به میدان جنگ محول کردند . تمام تحولات قرون وسطی ، همه‌ی شور و اعتقاد مذهبی ، کلیه‌ی قدرت فئودالیزم و فریبندگی شوالیه گری ، در اثنای 200 سال جنگ که برای اروپائیان منافع بازرگانی در بر داشت ، به اوج کمال و اعتلا رسید . سیلوستر دوم که در اواخر قرن دهم ( 999 - 1003 ) بر مسند کلیسای روم نشست ، به حیله متوسل شد به این ترتیب که در سال 1002م . به زیارت بیت‌المقدس رفت ، و در بازگشت ، گروهی از دسته‌های نظامی فرانسوی و ایتالیایی را به نام زوار ، در حالیکه در زیر لباس خود مسلح بودند ، به سواحل فلسطین فرستاد . اما آنها بر اثر سرمای شدید ، طوفان‌های شن و سنگ ریزه که بر بیابانها می‌بارید و حوادث دیگر وحشت کردند و با عجله بازگشتند . کشیشان شایع کردند که حوادث مزبور ، علائم ضهور حضرت مسیح بود و بشارت دادند که به زودی حضرت مسیح در فلسطین ظهور خواهد کرد . این شایعات باعث شد که انبوه جمعیت برای تماشای هبوط و ظهور حضرت مسیح روانه‌ی بیت‌المقدس شوند . اما کشیش‌ها وعده ظهور را هر سال به سال دیگر موکول می‌کردند . بنابراین هر سال عده‌ی زیارت کنندگان بیشتر می‌شد .

یکی دیگر از پاپهای متنفذ به نام " آبه ریشار " با هفتصد زائر به قصد زیارت حرکت کرد ، اما پس از رسیدن به جزیره‌ی قبرس دوباره به اروپا برگشت و شایع ساخت که مسلمین از ورود او به بیت‌المقدس جلوگیری نمودند . بدین ترتیب خشم مردم اروپا را نسبت به مسلمین تشدید نمود ، و آتش خشم آنها زمانی شعله ور شد که خبر اسارت امپراطور روم شرقی به دست مسلمانان نیز به آنها رسید . پس از این شایعات ابتدا مجمعی به نام بالاسانس با شرکت دویست روحانی مسیحی و سی هزار نجیب زاده یا سواران جنگی تشکیل دادند . آنگاه پیرارمیت ، راهبی که صلیب را به دست گرفته و شهر به شهر می‌گشت و مردم را به جهاد علیه مسلمین دعوت می‌کرد ، در این مجمع سخنرانی نمود و حاضران را به جهاد ترغیب کرد ، پاپ نیز در این مجمع سخنرانی پرسوزی ایراد نمود .

مجمع دوم ، مجمع " کلرمون " بود که به دعوت پاپ " اوریانوس " دوم در سال 1095 در این شهر ترتیب یافت . در این مجمع دویست و پنجاه هزار تن اسقف ، چهارده پاتریاک ، چهارصد راهب و هزاران تن نجیب زاده بزرگ شرکت داشتند .

در این مجمع پاپ برای حاضران خطابه‌ی شورانگیزی به این شرح ایراد نمود :

" ای یاران مسیح ، آن سرزمین مقدس که از برکت وجود مخلص ( عیسی مسیح ) تبرک یافته ، آن دخمه‌ای که از آن نجات دهنده‌ی ماست ، آندکوهستانی که عیسی به خاطر نجات ما در آن بسر برد و محنت کشید ، آن مزاری که در آن دفن گردید ، اینک تماماً به تصرف دشمن درآمده و میراث مشرکین شده است . آن کلیساهای مقدس ، آن اماکن فروزانی که جهان را تابناک کرده بودند ، اکنون در مغاک تاریکی فرو رفته و از نظر‌ها ناپدید شده اند . به طوری که در سراسر آن سرزمین پهناور حتی یک وجب خاکی که درآن برای خدا عبادت شود باقی نمانده است . "

" همان بیت المقدسی که مایه‌ی افتخار و سرچشمه‌ی فیاض ما بود ، اینک به دست مسمانان افتاده و به غیر از مآثر دینیه‌ی اثر دیگری در آن باقی نگذارده اند . آسیایی که مملو از ثروت و تحول بود ( آسیای صغیر ) امروز به واسطه‌ی مظالم و تعدیات مسلمین ، هستی و ثروت خود را از دست داده و با فقر و بدبختی هم آغوش است . "

" انطاکیه و فنیقیه به تصرف مسلمین درآمده ، و ترکها تا حدود " هالیسطوس " و بلکه تا پشت دروازه‌های قسطنطنیه تاخته اند ، و قریباً تمام کشورهای اروپا را تصاحب خواهند کرد . "

" ای دلاوران عزیز ، آن شمشیری را که تا کنون به سینه‌ی یکدیگر فرو می‌بردید و در مقابل اهانتی کوچک با براداران دینی دوئل می‌کردید ، اکنون به سینه‌ی دشمن فروبرید امروز وقت آن رسیده است که به اهانتهایی که به قبر مسیح می‌شود خاتمه دهید . این جهادی که امروز عازم آن هستید ، تنها برای فتح بیت‌المقدس نیست ، بلکه باید تمام اقلیم پر ثروت آسیا و خزائن آکنده و بی حساب آن را تصاحب نمایید . امروز باید به جانب بیت‌المقدس بروید ، تمام آن اراضی بیت‌المقدس و شام همان طوری که تورات تعریف نموده ، سرزمین شیر انگبین است . ‌ای دلاوران با این شمشیری که به جهاد مقدس می‌روید ، خزائن آسمانها را تملک خواهید کرد . اگر در این جنگ فاتح شوید ، تمام کشورهای مشرق زمین از آن شما خواهد شد ، و اگر کشته شدید ، به شرافتی بس بزرگ نائل آمده اید ، یعنی در نقطه‌ای شهید شده اید که عیسی مسیح در آن شربت شهادت نوشیده است . "

سخنرانی پاپ با این کلمات تمام شد : " از خویشتن بگذر - صلیب بگیر - از دنبال من بیا . " وقتی که همه‌ی حاضران نسبت به پاپ اعلام وفاداری و فدویت نسبت به پاپ نموده و به شدت دچار هیجان شده بودند ، پاپ گفت : " حال که آماده‌ی جهاد هستید از این به بعد نشان صلیب ، علامت مشخصه‌ی شما خواهد بود ، باید آن را روی سینه‌ها و پرچمها و سلاحهای خود نقش نمایید . "

آنگاه همه‌ی سرکردگان و جنگاوران در مقابل پاپ زانو زده و سوگند خوردند و از دست او بیرق گرفتند ، و مقرر شد که روز پانزدهم اوت که مصادف با روز عروج مسیح است تمام سرکردگان با اردوهای خود به سوی شرق روانه شوند و همه در محل قسطنطنیه تجمع کنند ، و پس از تلاقی اردوها و تشکیل سپاه منظم ، به سوی بیت‌المقدس و به قصد حمله به مسلمین حرکت کنند .

روز بعد پاپ فرمانی صادر کرد و امتیازاتی برای مجاهدین به شرح زیربرقرار ساخت :

  1. عفو تمام گناهان گذشته و آینده .
  2. معافیت از پرداخت عوارض مالکانه و صدقای دینی .
  3. مصونیت عائله و اموال آنها تا خاتمه‌ی جنگ .

و نیز اضافه نمود که هرکس جهادکنندگان را تحقیر و مسخره نماید بی درنگ تکفیر و تنبیه خواهد شد .

جنگ اول صلیبی :

به تدریج یکصدهزار جنگی و ششصد هزار تن افراد متفرقه در حالیکه روی سینه‌ی پیراهنهای خود علامت صلیب دوخته و یا با سیخ داغ نقش صلیب را روی سینه و دوش و بازوی خویش زده بودند ، آماده حرکت شدند .

مردم از هر قشری ، خانه مایملک خود را رها کرده و با مختصر اسباب و اثاثیه خود به راه افتادند . فقرا حتی گاو خود را به جای اسب نعل کرده و به ارابه می‌بستند و آذوقه و فرزندان خردسال را بر ارابه نهاده و به راه می‌فتادند . آنها می‌خواستند زودتر به سرزمین نعمت و برکت برسند . این افراد در گروهها و دسته‌های مختلف و گاه به تنهایی حرکت می‌کردند . در بین راه در شهرها و روستاها ، افرادی دیگر به آنان می‌پیوستند ، به طوری که تعداد آنها به میلیون‌ها تن می‌رسید ، اما این تعداد جمعیت فراوان هیچ گاه به مقصد اصلی که بیت‌المقدس بود نرسیدند .

از این خیل عظیم جمعیت افسار گسیخته که به هر شهر می‌رسیدند ، غارت می‌کردند و خانه‌های سر راه را تصاحب کرده ، یا ویران می‌ساختند ، هزاران هزار در بین راه ، دچار بیماری‌های خطرناک شده ، تلف گردیدند یا در حمله‌های غافلگیرانه سواران ترک در قسطنطنیه به قتل رسیدند .

جنگجویان صلیبی همه جا با مقاوت شدید جنگجویان مسلمان و ترک رو به رو شدند و حتی از سوی مسلمانان حملات زیادی به آنان وارد شد . صلیبیون پس از گذشتن از قسطنطنیه و محاصره‌ی شهر قونیه ( پایتخت سلجوقیان ) ، و حمله به انطاکیه ، بعد از سه سال جنگ و گریز ، در ششم ژوئن سال 1099م . به بیت‌المقدس رسیدند و آن شهر را محاصره کردند .

ساکنان شهر پیش از نزدیک شدن صلیبیون ، حصارها را محکم کردند ، خواربار و آذوقه‌ی کافی در شهر جمع آوری نمودند و در خارج شهر چاههای آب را پر کردند و حتی سر درختها را چیدند و مزارع را خالی کردند تا صلیبیون دچار کمبود آذوقه شوند . اردوهای صلیبی در ظرف یک هفته به تدریج از راه رسیدند و در بیرون شهر خیمه زدند . آنها شورایی تشکیل دادند و چگونگی حمله به شهر را بررسی کردند و جهات مختلف شهر را به اردویی جداگانه تقسیم نمودند و به سرکردگانی معین محول کردند . آنگاه به وسیله‌ی قلعه کوبها ، منجنیقها و آتش افکن‌ها حمله به شهر آغاز گردید . مسلمانان شهر به رهبری حاکم شهر افتخار الدوله وزیر الافضل ، حاکم فاطمی مصر ، مدت‌ها مقاومت کردند . صلیبیون که داشت آنها را از پای در می‌آورد با ارسال آذوقه از سوی پاپ اوربانوس دوم ( حدود 1042 - 1099 ) از ایتالیا تأمین شد و صلیبیون جانی تازه گرفتند .

فرماندهی نیروهای صلیبی با مردی به نام " گودفروا " بود . اردوهای صلیبی در پشت دیوار بیت‌المقدس به ساختن قلعه کوبهای بزرگ و برجهای متحرک پرداختند . پس از اینکه مقدمات حمله‌ی نهایی فراهم شد در ساعت سه بعد از ظهر 22 شعبان 493ه - . ق . مطابق با ژوئیه‌ی 1099م . که به عقیده‌ی مسیحیان سالروز شهادت مسیح است ، حمله‌ی اصلی آغاز گردید . تمام واحدها به فرمان گودفروا در یک لحظه شهر را زیر حمله گرفتند . پیاده نظام به نزدیک دروازه‌ها رسید در حالی که از سوی شهر ، مسلمین به دفاع از خود پرداخته و حمله‌ها دشمن را دفع می‌کردند . جنگ تا غروب ادامه یافت سپس هر دو طرف دست از کارزار کشیدند .

شدت آتش و پرتاب قطعه سنگ و تیر و گلوله‌ها در روز بعد آنچنان بود که اهالی شهر تاب مقاومت نیاوردند و باروها را خالی کردند . صلیبیون از این موقعیت استفاده کرده خود را به داخل دیوار رساندند و دروازه‌ها را گشودند و وارد شهر شدند شیپور پیروزی به صدا در آمد و صدای هلهله و شادی جنگجویان صلیبی بلند شد .

بدین ترتیب پس از چهار ساعت زد و خورد خونین در روز 23 شعبان 493ه - . ق . مطابق با 15 ژوئیه‌ی 1099م . شهر بیت‌المقدس به تصرف صلیبیون در آمد .

صلیبیون پس از تصرف بیت المقدس ، به قتل عام مردم پرداختند . آنها وارد کلیسای قمامه ( قیامت ) حضرت مسیح شدند و در برابر مرقد خیالی مسیح زانو زدند و به شکرانه‌ی پیروزی مراسم دعا به جا آوردند . سپس وارد مسجدالاقصی گردیدند و به کشتار مسلمانان پناهنده به مسجد پرداختند . بعد وارد مسجد صخره شدند ، ابتدا درهای مسجد را بستند و آن

وقت شمشیر کشیده و به جان مردم بیگناه افتادند و آنقدر از مسلمین داخل مسجد کشتند که موج خون تا زانو رسید . صلیبیون سه روز متوالی به قتل عام پرداختند ، چنان که اجساد مسلمین رفت و آمد در کوچه و خیابان را دشورا کرده بود . آنها پس از کشتارهای وحشیانه ، به غارت مساجد ، معابد و خانه‌های مردم روی آوردند . یکصد و پنجاه قندیل طلا ، چهل قندیل نقره و تمامی شمعدانهای طلا و ظروف نقره و طلا فقط از مسجد الاقصی به یغما رفت .

پس از اشغال بیت‌المقدس به دست صلیبیون ، گروهی از مردم دمشق همراه زین الدین ابن سعید هروی برای دادخواهی و کمک گرفتن از المستظهر بالله خلیفه‌ی عباسی به بغداد رفتند . او از برکیارق سلجوقی و برادرانش محمد و سنجر خواست تا کمر به جهاد ببندند ، ولی به علت اختلاف بین خلفا و امرای سلجوقی ، این کار میسر نشد و مردم دمشق مأیوس بازگشتند .

دولت فاطمی ناامید از کمک سلجوقی‌ها و بنی عباس ، افضل بن بدر جمالی را همراه نیرویی عظیم به فلسطین فرستاد . مسلمانان رمله را در 495ه - . ق . پس گرفتند . سپس به سمت یافا رفتند . اما چون نیروی کمکی برای صلیبیها رسید ، شکست خوردند پس از این شکست ، افضل وزیر فاطمی ، نیروی زمینی خود را به فرماندهی تاج العجم به استعداد 4000 سواره نظام و نیروی دریایی را به فرماندهی قاضی ابن قادوس برای کمک به شام روانه کرد . ولی به علت ناهماهنگی بین دو نیرو و یاری رسانی امیر رها و انطاکیه به صلیبیون بیت‌المقدس و بی توجهی دقاق بن تتش سلطان سلجوقی دمشق به درخواست فاطمی ، دوباره فاطمیها شکست خوردند . بدین ترتیب ، علاوه بر تشکیل سه امیر نشین صلیبی رها ، انطاکیه و طرابلس ، مملکت صلیبی بیت‌المقدس از بیروت تا دریای سرخ تأسیس شد . اولین پادشاه صلیبی بیت المقدس ، گودفروا بود . اروپائیان که از این انتخاب شادمان شده بودند در کلیسای قیامت ، گودفروا را بر روی تختی نشاندند تا تاج شاهی بر سرش بگذارند . اینها مکانی را انتخاب کردند که در آنجا تاج خار بر فرق مسیح گذاشته بودند . اما ، همینکه خواستند تاج پادشاهی را بر سر گودفروا بگذارند ، او خود را پس کشید و گفت در جایی که تاج خار بر سر مبارک مسیح گذاشته اند ، من چگونه می‌توانم تاج زرین بر سر بگذارم . او از قبول سلطنت سرباز زد و به اصطلاح از روی مسیح خجالت کشید . وی تاج را نپذیرفت اما عملاً پادشاه کشور فلسطین شد . او مدت یک سال حکومت کرد ، به شهرها و سرزمین‌های دیگر نیز لشگر کشید و دژهای محکمی در فلسطین بنا نهاد . گودفروا به هنگام مرگ ، به حاضرین چنین وصیت کرد :

" آخرین وصیت من این است که از کشتار مسلمین یک لحظه باز نایستید و از سرزمین‌هایی که به دست آورده اید یک قدم پاپس نگذارید . " وی در 18 ژوئیه 1100م . در گذشت و جنازه‌ی او در کلیسای قیامه نزدیک مزار خیالی مسیح دفن گردید . پس از درگذشت گودفروا دوبویون ، صلیبیون تاج شاهی را بر سر برادرش " بودئن " که مردی جنگجو ، بی باک و بسیار سفاک و بیرحم بود گذاشتند او مملکت لاتینی اورشلیم را وحدت بخشید و بنادر عمده‌ی فلسطین را تصرف کرد .

صلیبیون پس از اشغال قدس شریف ، برای حفظ امنیت شهر گروههایی را در نظر گرفتند که از همه مهمتر دو " داویه " یا سواران هیکل ( شهسواران پرستشگاه ) ( نک - : داویه ، گروه ) و " اسبتاریه " یا سواران قدیس یوحنا ( شهسواران مهمان نواز ) ( نک - : اسبتاریه ) بودند .

گروه اسبتاریه برای مراقبت از بیماران صلیبی درسال 463 ه - . ق مصادف با 1084م . تأسیس شد و سپس به سازمانی نظامی مبدل گردید و مسئولیت حمایت از سرزمین‌های اشغالی ، دژها و شهرها را بر عهده گرفت . گروه داویه در سال 512ه - . ق . /1119م . به منظور مراقبت از زائران مسیحی بین یافا و بیت‌المقدس تشکیل شد . 10 درصد درآمد کلیساهای بیت‌المقدس به آنها اختصاص یافت .

جنگ دوم صلیبی :

صلاح الدین ایوبی ، یوسف بن ایوب ، لقبش الملک الناصر اهل کردستان از شهرستان بانه ایران بود . پدرش نجم الدین و جدش شاذی نام داشت . وی پس از آنکه به تخت سلطنت نشست ، حکام و فرمانروایان اطراف را به اطاعت خویش در آورد ، فتنه‌های داخلی را سرکوب کرد و مخالفان و مدعیان را از سر راه خود برداشت ، آنگاه جنگهای خود با صلیبیون را آغاز نمود . صلاح الدین در اطراف دریاچه‌ی طبریه با سپاه صلیبی مصادف داد ، جمع کثیری از آنها را کشت و شهر طبریه را تصرف نمود . " گی دولوزینیان " پادشاه صلیبی مقیم بیت‌المقدس خود را برای رویارویی با صلاح الدین آماده نمود و با سمت فرماندهی کل قوای صلیبی با لشگری عظیم برای باز پس گرفتن طبریه حرکت کرد ، اما پس از نبرد سخت شکست خورد ، خود و عده‌ای از سپاهانش به اسارت صلاح الدین درآمدند ، و صلیب بزرگ مقدس که به نشانه‌ی تبرک همراه سپاه آنها توسط کشیشان حمل می‌شد به دست صلاح الدین افتاد . صلاح الدین اسرای جنگی را همراه با " گی " پادشاه صلیبی به زندان شهر نابلس منتقل نمود ولی پس از فتح بیت المقدس ، او را مورد عفو قرار داد .

صلاح الدین طی جنگهای بعدی به تدریج شهرهای بیروت ، عکا ، اشقلون ( عسقلان ) ، رمله ، غزه ، بیت لحم ، بیت ابراهیم و چندین شهر دیگر را تصرف کرد و آماده‌ی حمله به شهر بیت‌المقدس گردید .

صلیبیون که " گی " را اسیر دیدند ، با تشکیل شورا ، مرد

دیگری به نام " بالیان " را به طور موقت به جانشینی او انتخاب کردند تا کشور صلیبی را از خطر برهاند .

صلاح الدین با سپاه خود به طرف بیت‌المقدس روانه شد و در ارتفاعات اطراف شهر سنگر گرفت . او پیکی را نزد صلیبیون داخل شهر فرستاد با پیامی بدین مضمون : " قصد خونریزی در معبد مقدس و حرم شریف ندارد ، و بهتر است که مدافعان شهر خود را تسلیم نمایند و هر مقدرا پول و زمین که می‌خواهند بردارند . " اما صلیبیون گفتند که نمی‌توانند مدفن پیامبر خود را با پول معامله کنند ، و یا با زمین معاوضه نمایند ، و با کسی نیز سر جنگ ندارند و در صورت تجاور به قبر پیغمبرشان عیسی ، با تمام نیرو با آنها به نبرد خواهند پرداخت . صلاح الدین باز هم مبادرت به جنگ نکرد اما با کشته شدن یکی از سردارانش به نام " جمال الدین شروین " در حمله‌ی شبانه گشتیهای صلیبی ، بهانه‌ای به دست آورد و جنگ را آغاز نمود . صبح روز جمعه پانزدم رجب سال 583ه - . ق . ( مصادف با 1187م . ) حمله‌ی سپاه صلاح الدین به شهر آغاز شد . جنگ با شدت هرچه تمامتر شروع شد و به نبرد تن به تن کشید .

این کار مدت یک هفته به طول انجامید تا سرانجام صلیبیون تقاضای امان کردند و هیأتی را برای ترک منازعه به حضور صلاح الدین فرستادند . اما صلاح الدین وحشیگیری‌های سال 492 آنها به هنگام فتح بیت‌المقدس را به یادشان آورد و تقاضای آنها را نپذیرفت . سپس " بالیان " شخصاً به حضور صلاح الدین رسید و با عجز و التماس ، تقاضای آتش بس نمود . صلاح الدین تقاضای او را پذیرفت ، مشروط بر اینکه اهالی شهر ضمن داشتن امان بر هر جا که مایلند بروند و هرچه دارند و هرچه می‌خواهند با خود ببرند اما هر نفر از مردان با پرداخت ده دینار ، زنان پنج دینار و کودکان دو دینار به عنوان جزیه ، می‌توانستند از بیت‌المقدس مهاجرت نمایند .

پس از امضای قرار داد ترک مخاصمه و عفو عمومی ، صلاح الدین پیروزمندانه وارد شهر شد و صبح روز جمعه 27 رجب سال 583ه - . ق . پرچم صلیبی از فراز برج شهر به زیر کشیده شده و بیرق مسلمین به جای آن به اهتزاز درآمد .

صلاح الدین و سوارانش ساده و بی تکلف وارد شهر شدند و به هیچ وجه صدمه و آزاری به اهالی شهر وارد نساختند و به آنها امان دادند تا هر چه دارند بردارند و از آن بیرون بروند . پس از تسخیر مسجد صخره و مسجد اقصی ، صلاح الدین تصمیم به تطهیر آنها گرفت زیرا که صلیبیون تغییراتی در مسجد اقصی داده بودند . او قصد داشت به هنگام ورود که مصادف با 27 رجب و مطابق با بعثت رسول اکرم بود ، در مسجد اقصی نماز بگذارد ، اما مسجد به هم ریخته ، گل آلود و دودزده بود ، چون صلیبیون قسمتی از آن را انبار آذوقه ، قسمتی دیگر را اصطبل و قسمتی را خوابگاه سواران خود کرده بودند .

صلاح الدین خود آستینها را بالا زد و در مسجد به کار پرداخت و با کمک سپاهیان پس از یک هفته مسجد را آماده ساخت . وی در مسجدالاقصی اقامه‌ی نماز جمعه نمود و بعد از ترمیم و تعمیر خرابیها ، عازم شهر صور گردید ولی نقشه‌ی صلاح الدین در صور عملی نشد .

هنگامی که " گی " پادشاه صلیبی در دمشق مورد عفو صلاح الدین قرار گرفت ، با موکب مجلل وارد صور شود و مورد استقبال مهاجران و صلیبیها که در آن وقت در شهر صور گرد آمده بودند قرار گرفت و آنها به اطاعتش در آمدند . در این زمان شهر صور پناهگاه مهاجران صلیبی شده بود و صلاح الدین ، پی برده بود که روزی این شهر برای او مزاحمت ایجاد خواهد کرد .

زمانیکه صلاح الدین ، عازم فتح قلعه شقیف بود ، سپاهی به فرماندهی " گی " از صور خارج شد و به سوی شهر عکا حرکت کرد . صلاح الدین بی درنگ از راه طبریه خود را به نزدیک عکا و در پشت سپاه دشمن رسانید . اردوی صلیبی مرتباً از سوی زوار مسیحی تقویت و بر تعداد نفرات آن افزوده می‌شد . با آنکه سپاه صلاح الدین ، با دقت برای حمله آماده شده بود ، اما در این جنگ نتوانست کاری از پیش ببرد و فقط با رشادت توانست راهی از بین صلیبیون به سوی عکا پیدا کند و وارد آن شهر که در تصرف صلاح الدین بود بشود . صلاح الدین پس از ورود به عکا ، جهت آمادگی جنگی به تقویت قلعه‌ها و دژها و استحکامات دیگر پرداخت . جنگ عکا پس از شروع ، مدت دو سال به طول انجامید اما دو سپاه قادر به شکست یکدیگر نشدند .

در طول این مدت ، نیروهای کمکی صلیبی مانند سیل از اروپا سرازیر شدند . این جنگ آنقدر ادامه یافت تا اینکه جنگ سوم صلیبی آغاز گردید .

جنگ سوم صلیبی :

جنگ طولانی عکا ، تجمع صلیبیون در صور و آزادسازی بیت‌المقدس از چنگ دولت صلیبی ، باعث ایجاد شور و هیجانی در اروپا گردید . مبارزات طولانی پاپ و امپراطوران اروپا موقتاً کنار گذاشته شد و اتحادی بین آنها برقرار گردید .

پاپپ " اوربان سوم " که از سقوط بیت‌المقدس به سختی ناراحت بود ، منشوری صادر کرد که طی آن ، حکم جهاد اعلام شد . این منشور توسط سراسقف شهر صور در سراسر اروپا منتشر گردید .

" فردریک بارباروسا " پادشاه آلمان ، " فیلیپ اوگست " پادشاه فرانسه ، و " ریچارد کوردلیون " معروف به ریچارد شیردل پادشاه انگلستان ، موقتاً اختلافات و جنگهای خود را کنار گذاشتند و با بستن قرارداد اتحاد ، به قسطنطنیه و سپس به

فلسطین عزیمت کردند . فردریک بارباروسا پادشاه آلمان در رودخانه کوچک سالف salof غرق شد . گروهی از سپاهیانش مراجعت کردند و گروهی که باقی ماندند به لشگریان دو پادشاه صلیبی پیوستند .

بر اثر حیله‌ای که فیلیپ اوگست پادشاه فرانسه ، درباره‌ی ریچارد شیردل در جزیره‌ی سیسیل به کاربرد ، ریچارد را گرفتار یک جنگ محلی نمود و خود به سوی عکا حرکت کرد .

هنگامی که فیلیپ اوگست به نزدیکی عکا رسید ، گی دو لوزینیان از وی استقبال کرد و طبق نظر جلسه‌ی مشاوره صلیبیون ، فیلیپ ، فرماندهی کل نیروهای صلیبی را به عهده گرفت . ریچارد شیردل نیز پس از جنگ در سیسیل ، از جزیره‌ی کرت و قبرس گذشت و با نیروی عظیم خود در 13/جمادی الاولی/587ه - . ق . وارد عکا شد .

با تقویت نیروی صلیبیون و نیز نیروهای مسلمین ، جنگ گسترش یافت . ریچارد شیردل بدون اینکه لباس سفر را از تن درآورد ، پس از پیاده شدن از کشتی ، مستقیماً وارد میدان جنگ شد . پادگان شهر و هم از پشت جبهه ، از طرف نیروی صلاح الدین مورد حمله قرار گرفتند . اما سلاح‌های جنگی صلیبیون نسبت به قوای مسلمانان بیشتر بود . صلاح الدین با تمام نیرو می‌جنگید اما پادگان شهر نتوانست مقاومت کند . " امیر سیف الدین مشطوب " فرمانده شهر عکا تقاضای امان نمود ، اما صلیبیون شرایط خاصی برای امان دادن داشتند . " مشطوب " پس از مدتی کشمکش درونی بلاخره شرایط صلیبیون را پذیرفت و دروازه‌ی شهر عکا را به روی آنها گشود . پادشاهان فرانسه و انگلستان فاتحانه وارد شهر شدند و پرچمای خود را به جای پرچم مسلمین بر افراشتند .

صلاح الدین ایوبی که از بستن قرار داد بین مشطوب و صلیبیها به شدت خشمگین بود و در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته بود ، تقاضاهای سنگین صلیبیون را پذیرفت . اما صلیبها پیش از موعد مقرر ( که دو ماه بود و خود این مدت را تعیین کرده بودند ) دست به عمل وحشیانه‌ای زدند . آنها در روز 27/رجب/587 تعداد دو هزار و هشتصد تن از اسرای مسلمان را در حالی که دستهای آنها از پشت بسته و کاملاً طناب پیچ شده بودند از زندان بیرون آوردند و در خارج شهر ، سواران ، ریچارد شیردل و خود او ، اسیران دست و پا بسته را با شمشیر و شش پر ، تکه تکه کردند . این کشتار وحشیانه اسیران ، یکی از فجیع‌ترین نمونه‌های شکنجه و کشتار در طول جنگهای صلیبی بود . صلاح الدین ایوبی وقتی به آنجا رسید که کار از کار گذشته بود . ریچار شیردل پس از آن شهر یافا را نیز تسخیر کرد و به کشتار گسترده‌ی مسلمانان پرداخت .

صلاح الدین ایوبی برای اینکه شهر سوق الجیشی عسقلان نزدیک بیت‌المقدس به دست صلیبیها نیفتند آن را ویران کرد و به تقویت استحکامات بیت‌المقدس پرداخت .

در تاریخ 21/شعبان/588ه - . ق . ( مصادف با 1192م . ) پس از یک قرن جنگ و خونریزی ، قرار داد صلحی بین صلاح الدین ایوبی و ریچارد شیردل منعقد گردید که این معاهده فقط مدت سه سال دوام یافت .

پس از عقد قرارداد ، صلح ، آمد و رفت بین شهرهای مسلمان نشین و مسیحی نشین برقرار شد و زوار مسیحی در پناه حمایت سربازان مسلمان ، برای زیارت به بیت‌المقدس می‌آمدند ومورد نوازش و محبت صلاح الدین ایوبی قرار می‌گرفتند .

ریچارد شیردل پس از انعقاد صلح به انگلستان رفت و بعد از پنج سال جنگ با اوگوست پادشاه فرانسه در محاصره‌ی یک قلعه ، زخمی شد و در سال 1199م . از دنیا رفت .

صلاح الدین ایوبی نیز پس از بیست و شش سال سلطنت ، در سن پنجاه و هفت سالگی بر اثر بیماری و تب شدید در نیمه شب چهار شنبه 27 صفر 589 ( فوریه 1193م . ) در گذشت .

جنگ چهارم صلیبی :

با صدور حکم جهاد با مسلمین توسط پاپ اینوسان سوم ، پس از سه سال مجدداً آتش جنگ ، برافروخته شد . اما این بار بیشتر قسطنطنیه مورد توجه بود . صلیبیون ، قسطنطنیه و شهرهای مجاور آن را غارت کردند و مردم آنجا را قتل عام نمودند . آنها در قسطنطنیه پادشاهی برای خود انتخاب نمودند و به این ترتیب چهارمین جنگ صلیبی را پایان دادند .

جنگ پنچم صلیبی :

جنگ پنجم صلیبی ( 1217 - 1221م . مصادف با 614 - 618ه - . ق . ) این جنگ نیز به تحریک پاپ اینوسان سوم و جانشین او پاپ ( فونوریوس سوم ) صورت گرفت . این دو پاپ از پادشاهان کشورهای اروپایی خواستند که هرچه زودتر برای نجات بیت‌المقدس به آنجا عزیمت کنند . اما همه‌ی پادشاهان این پیشنهاد را نپذیرفتند زیرا خود دارای مشکلات و درگیریهایی بودند . از آن طرف بر اثر مناقشات و اختلافاتی که بین وارثان صلاح الدین ایوبی در گرفته بود ، پس از ملک عزیز ، ملک افضل و بالاخره عموی آنها ملک عادل زمام امور بیت‌المقدس را به دست گرفته بود . ملک عادل با برقراری حکومتی شبیه به حکومت صلاح الدین ایوبی ، تقریباً تمام مملکت ایوبی را به زیر سیطره‌ی خود درآوردند .

در این زمان پادشاه عکا مردی به نام " یوحنا " بود که از طرف صلیبیون انتخاب شده بود و طبق معمول به فتنه انگیزی و جنگ و غارت ادامه می‌داد . سران و رهبران نیروهای صلیبی اروپا که دعوت پاپ را اجابت کرده بودند ، برای جنگ با

مسلمین وارد مصر شدند . ملک کامل والی مصر خود را برایق مقابله با سپاه صلیبی آماده کرد و از نفوذ آنها به مصر جلوگیری می‌کرد . صلیبیون پس از مدتی جنگیدن ، شهر " دمیاط " مصر را محاصره کرده بودند اما با ابتکار عملی که ملک کامل به خرج داد ، شکست خوردند و به اروپا عقب نشستند .

جنگ ششم صلیبی :

جنگ ششم صلیبی ( 1228 - 1229م . مطابق 626 - 627ه - . ق . )

جنگ ششم نیز به تحریکات پاپ " انوریوس " سوم و جانشین " گریگوار نهم " به وقوع پیوست . فریدریک دوم پادشاه آلمان ، ابتدا دعوت پاپ را پذیرفت اما بعد پشیمان شد و مورد تکفیر پاپ قرار گرفت .

فریدریک ، پاپ را توقیف کرد و خود به سوی بیت‌المقدس حرکت نمود . در آن موقع آتش اختلاف بین سلاطین ایوبی شعله بود بود . به همین دلیل ملک داود حاکم دمشق ، عموی خود ملک اشرف را برای میانجیگری نزد فریدریک فرستاد تا بین آنها آشتی برقرار کند .

شرط آشتی آن بود که مسلمین بیت‌المقدس را در اختیار فریدریک بگذارند و مسجد اقصی در اختیار مسلمین باشد . این ضایعه‌ی بزرگ ، دل مسلمانان را به درد آورد . حافظ شمس الدین در یک قصیده سیصد بیتی این ضایعه را توصیف کرد که دو بیت آن چنین است :

علی قبة المعراج و الصخرة التی

تفاخر ما فی الارض من صخرات

مدارس آیات خلت من تلاوة

و منزل وحی مغفرالعرصات

یعنی :

در سرزمین قبة الصخرة که مایه‌ی افتخار صخره‌های دنیا است مدارس از تلاوت و یاد خدا خالی و مساجد و حرم متروک شده‌اند .

این قرارداد با اینکه پیروزی بزرگی برای مسیحیان بود ، اما چون از جانب فریدریک صورت گرفته و پاپ و کشیشها با او مخالف بودند چندان مورد توجه قرار نگرفت ، اما فریدریک وارد بیت‌المقدس شد و آن را از مسلمانان تحویل گرفت .

ملک ناصر ، صلاح الدین داوود از کرک به سمت بیت المقس آمد تا آن را از صلیبیان بازستاند . ابتدا قطعه را محاصره و تسخیر کرد و سپس شهر را در 637ه - . ق . پاکسازی کرد . بدین ترتیب پس از 54 سال از فتح بیت‌المقدس شریف توسط صلاح الدین ایوبی ، دوباره در 637ه - . ق . این بقعه‌ی مبارکه به دست ملک ناصر داوود ایوبی از لوث صلیبیها پاک شد .

جنگ هفتم صلیبی :

جنگ هفتم صلیبی ( 1248 - 1254م . مطابق با 646 - 652ه - . ق . ) جنگ هفتم صلیبی به سرکردگی لویی نهم آغاز گردید . صلیبیها که در " غزه " شکست خورده بودند . در صدد جبران آن بر آمدند . بنابراین بین صلیبیها و ایوبیان در مصر جنگ درگرفت که لویی نهم از مسلمانان شکست خورد و دستگیر و زندانی شد . یاران و طرفداران لویی نهم با پرداخت غرامت هنگفت و پس دادن شهر دمیاط مسلمانان او را آزاد کردند و با بازگشت لویی نهم به فرانسه جنگ هفتم صلیبی پایان یافت .

جنگ هشتم صلیبی :

جنگ هشتم صلیبی ( 1270م . مطابق با 669ه - . ق . )

زمینه شروع هشتمین جنگ صلیبی با تصرف شهرهای یافا و انطاکیه از جانب چهارمین سلطان سلسله‌ی ممالیک فراهم شد . سن لوئی ( لوئی نهم ) که شروع جنگ صلیبی دیگری در سر داشت به تونس حمله کرد اما بر اثر بیماری طاعون درگذشت و آرزویش بر باد رفت .

جنگ نهم صلیبی :

جنگ نهم صلیبی ( 1271 - 1272م . مطابق با 669 - 671ه - . ق . ) سرکرده نهمین جنگ صلیبی " ادوارد " پسر هنری سوم بود . او با پیاده شدن در شهر عکا و تأمین اهداف خود ، پیمان ترک مخاصمه منعقد کرد و به انگلستان بازگشت . در سال 1291م . مطابق 690 ه - . ق . سلطان ملک اشرف ، پس از آنکه عکا را که آخرین دژ مسیحیان بود ، به تصرف خود در آورد ، به حکومت مسیحیان و سلطه‌ی آنان بر فلسطین خاتمه داد .

علل جنگ‌های صلیبی :

مورخان ، جنگهای صلیبی را نه جنگ دانسته اند لکن علاوه بر نه جنگ بزرگ ، دفعات جنگ و درگیریها و جنگهای کوچک از این تعداد خیلی بیشتر بوده است . حال در این مبحث به علت جنگهای صلیبی و پیروزی مسیحیان در اشغال بیت‌المقدس می‌پردازیم .

تقریباً بیشتر مورخینی که درباره‌ی بروز جنگهای صلیبی مطلب نوشته اند ، گمان کرده اند که علت بروز جنگهای صلیبی آزار و اذیتی است که ملسمانان ساکن بیت‌المقدس نسبت به مسیحیان ساکن آنجا و زوار حرم شریف روا می‌داشته اند .

مورخین نوشته اند ، مسیحیان ساکن بیت‌المقدس و زائران و مشتاقانی که از گوشه و کنار جهان برای زیارت تربت عیسی مسیح می‌آمدند مورد شتم و جرح مسلمانان قرار گرفته و در برابر پرداخت عوارض زیادی قادر به زیارت اماکن مقدسه می‌شدند .

البته این رویداد را باید یکی از علتهای فرعی جنگهای صلیبی دانست و علت اصلی را در حوادث و قضایای بسیاری می‌توان جست وجو کرد که در اروپای آن زمانی واقع شده بود ، و در حقیقت علل فراوانی را حتی در سالهای قبل از وقوع جنگ‌ها می‌توان یافت .

گسترش اسلام و فتوجات مسلمین از شرق تا غرب و تسلط بر روم شرقی و سلطه‌ی مسلمانان عرب بر اروپای جنوبی و پیشرفت آنها تا اسپانیا ( اندلس ) و جنوب ایتالیا و جزیره‌ی سیسیل ، اروپای مسیحی را سخت به وحشت انداخته بود . بنادر " باری " و " جنوا " به تصرف مسلمانان در آمده و حتی شهر روم و کلیسای سن پیر ( saint piere ) نیز از تعرض مصون نمانده بود . مسیحیت صلیبی به نابودی اسلام که کیان روم را به خطر انداخته بود کمر بست . بنابراین " قیام مسلحانه غرب در برابر دنیای اسلام مربوط به زمان قبل از نخستین جنگهای صلیبی است ، غرب مدتها بود که با دنیای اسلامی مبارزه می‌کرد زیرا مسلمانان در داخل مرزهای غرب به حملات خود ادامه می‌دادند . در حقیقت جنگهای صلیبی عملی تلافی جویانه و انتقامی بود که اروپای قرون یازده و دوازده را به هجومی غارتگرانه و غیرانسانی واداشت . انتقام گیری از فتوحات سلجوقیان در آسیای صغیر بی شک به علت بحران اقتصادی اروپا و ضرورت توسعه طلبی و تسخیر بازار تجاری در مشرق دریای مدیترانه و احساس خطر کلیسا از گسترش فرهنگ اسلامی در آن مقطع خاص بود .

علت دیگر وقوع جنگ‌های صلیبی ، تبلیغات و موعظه‌ی پاپ و کشیشها و سخنرانیها‌ی آنان بود که زیارت تربت خیالی عیسی مسیح را با رفتن به بهشت برابر می‌دانستند . این تبلیغات نه تنها جنگجویان و جوانان کشورهای اروپایی را به گام برداشتن در راه نجات مقبره‌ی خیالی عیسی مسیح و زیارت آنکه به قول پاپها در دست کفار مسلمان اسیر بود وادار کرد ، بلکه پیرزنان ، پیرمردان و حتی کودکان را نیز به امید نجات و رفتن به بهشت و سبک کردن استخوان و بری شدن از گناهان ، به جنگ کردن با مسلمانان تشویق می‌نمودند . پیران می‌گفتند ، اگر جنگجویان برای نجات تربت عیسی و اماکن مقدس می‌جنگند ما نیز مانند عیسی زجر می‌کشیم و می‌میریم و از گناهان خود پاک می‌شویم و به بهشت می‌رویم .

دلایل دیگر بروز جنگ صلیبی ، فقر و فلاکتی بودکه در آن زمان بر اروپا حاکم بود ، در آن وقت اروپا در چنان فقر و خرافاتی به سر می‌برد ، و چنان تباهی و ویرانی و بدبختی بر شهرها سایه گسترده بود که مردم ، به ویژه مردم عادی برای نجات خویش از این فقر به دنبال چاره این می‌گشتند در موعظه‌ها نیز به آنان گفته می‌شد ، مشرق زمین پر از نعمت ، مال ، خواسته و آبادانی است و چنانکه به آنجا بروید ، هم از فقر و فلاکت رهایی خواهید یافت و هم به خاطر نجات تربت مقدس در بهشت برای خود جایی خواهید داشت . کشیشان به مردم عامی گفته بودند همه جنگجویان راه دین ، در سرزمین موعود و در مشرق ، صاحب خانه ، باغ و ملک و آب خواهند شد . به آنها گفته بودند ، کشتن یک نفر مسلمان معادل است با رفتن به بهشت ، نجات سرزمین مقدس از دست مسلمانان کافر وظیفه‌ای است که هر مسیحی باید به آن عمل نماید . تجمل و شکوه پایتخت امپراتوری روم شرقی یعنی قسطنطنیه و ثروت‌های بی پایان بیزانس ، اروپائیان فقر زده را وا می‌داشت تا برای چپاول و غارت این نعمتهای خداداد و این سرمایه‌های گران ، مسیر خود را از طریق بیزانس طی کنند . صلیبیان هنگام تسلط بر بیزانس چنان غارتی کردند که تا سالهای بعد شعمدانهای طلا ، کریستالها ، لوسترها ، رده‌های ابریشمین ، چراغدانها ، پارچه‌های زربفت و هزاران نوع وسایل طلا و نقره را در بازارهای اروپا به فروش می‌رساندند که تا امروز نیز مقدار معتنابهی از این وسایل پر قیمت در موزه‌های اروپا موجود می‌باشند .

" آلبرماله " مورخ فرانسوی ، علل وقوع جنگهای صلیبی را مفصلاً بیان داشته و از جمله می‌نویسد : " اختلافات طبقاتی ، حبس ، شکنجه ، اعلام و و وجود زندانهای مخوف و سیاهچاله ها ، نفوذ کشیشان و اسقفها و مخصوصاً پاپ اعظم در زندگی مردم به طوری که پاپ قادر بود پادشاه را از تخت فرود آورد و پادشاهی دیگر را بر جایش بنشاند . ناآگاهی و بی خردی طبقات عامه ، وجود بردگان و زندگی رقت بار آنان ، شیوع بیماریها وحشتناک ، شیوع قحطیهای متعدد ، و از همه بالاتر حرص و ولع اروپائیان به خونریزی و کشتار و نیز تحریک کشیشان به شروع جنگهای مذهبی و همه و همه از عواملی بودند که به تدریج جنگهای مذهبی به اصطلاح صلیبی را دامن زد . " اما از علتهای پیروزی مسیحیان در اشغال بیت‌المقدس و شکست مسلمانان می‌توان از ضعف و تفرقه‌ی سلجوقیان پس از ملک شاه ، درگیری و نزاع بین دو حکومت سلجوقی و فاطمی ، بحرانهای اقتصادی دولت فاطمی ناشی از طغیان رود نیل در مصر ، ضعف حاکمیت مسلمانان در اندلس و ایجاد حکومت ملوک الطوایفی نام برد .

فتح بیت‌المقدس به دست صلیبیان از قول مورخین و شاهدان عینی :

در روز 23 شعبان 493ه - . ق . مطابق با پانزدهم ژوئیه سال 1099م . شهر بیت‌المقدس به تصرف صلیبیان درآمد . کشیشی به نام " ریموند " اهل آژیل ( Agiles ) که خود شاهد این واقعه بوده است می‌نویسد :

" چیزهای بدیع از هر سو به چشم می‌خورد . جمعی از مسلمانان را سر از تن جدا ساختند گروهی دیگر را با تبر به قتل رساندند و یا مجبور کردند که از برجها خود را به زیر افکنند . پاره‌ای را چندین روز شکنجه دادند و آنگاه در آتش سوزانیدند . در کوچه‌ها توده‌هایی از کله و دست و پاهای مقتولین دیده می‌شد . هر طرف انسان مرکب راهی می‌کرد در میان مقتولین و لاشه اسبان بود . کشت و کشتاری که صلیبیان در

بیت المقدس انجام دادند عظیم بی سابقه بود و یهودیانی را که از معرکه جان سالم بدر برده بودند به درون کنیسه راندند و زنده زنده سوزانیدند . به طوری که خود مسیحان از اعمال ننگین صلیبان به تنگ آمدند و حکایتهای فوق العاده هولناکی از سقوط بیت‌المقدس گفته اند " و به قول گوستاولوبون :

" در سقوط بیت‌المقدس وحشت و اضطرابی که به عالم اسلام رخ داد نظیر همان وحشت و اضطرابی بود که سابقاً به دنیای مسیحیت رخ داده بود . نام و نشان پیروان اسلام که در طول مدت 5 قرن سرتاسر دنیا را فراگرفته بود چنین به نظر می‌رسد که از آن رو به انهدام گذاشته است " .

نیروهای صلیبیان پس از تصرف بیت‌المقدس خطاب به پاپ نوشتند : " اگر تمایل دارید بدانید چه بر دشمن ما گذشت ، همین بس که اسب‌های ما در ایوان سلیمان و معبد او تازانو در خون مسلمین شناور بودند . "

ابن اثیر تعداد کشته شدگان مسلمان را 70000 تن نقل کرده است . مورخان معاصر بیش از 70000 تن ذکر کرده اند . مجیرالدین حنبلی نوشته است : " کشتار مسلمانان یک هفته ادامه داشت . "

ریموند داگلاس که خود شاهد اشغال مسجدالاقصی بوده است ، می‌نویسد : " ارتفاع خونهای ریخته شده در رواق مسجد به زانو می‌رسید . "

میشو ، مورخ فرانسوی ، نقل می‌کند : " مسلمانان مانند چهارپایان در خانه‌ها و خیابانها ذبح می‌شدند . اهالی شهر محل امنی برای پناهگاه نداشتند . برخی از ایشان از روی دیوارها خود را پایین پرتاب می‌کردند... صلیبیها جامع ( مسجد ) عمر را محاصر کردند... با شمشیر گردنها را زدند... از زندگان ، برخی را سوزاندند... "

علاوه بر کشتار مسلمانان ، صلیبیان به سرقت اموال پرداختند . ابن العبری نقل کرده است : " فرنگیها چهل قندیل نقره از مسجد الصخره برگرفتند که وزن هریک 3600 درهم طلای مصری بود . "

صاحب النجوم الزاهره نوشته است : " آنها هفتاد قندیل از مسجد الصخره و الاقصی گرفتند - بیست قندیل طلا که وزن هر یک 1000 مثقال بود و پنجاه قندیل نقره به وزن 3600 درهم شاهی ، علاوه بر اینها ، اموال غیر قابل شمارش را نیز با خود بردند . "






منبع:http://palpedia.maarefefelestin.com

۲ ۰ ۰ دیدگاه

دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

علم و تکنولوژی

آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان
پیوندهای روزانه
پیوندها